سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

88/12/6
9:27 ع

به نام مهربانترین...

به کلینیک خدا رفتم تا چکاپ همیشگی ام را انجام دهم ، فهمیدم که
بیمارم...

خدا فشار خونم را گرفت ، معلوم شد لطافتم پایین آمده...

زمانی که دمای بدنم را اندازه گرفت ، دماسنج 40 درجه اضطراب را نشان
داد...

آزمایش ضربان قلبم نشان دادبه چندین گذرگاه عشق نیاز دارم ،" تنهایی
" سرخرگ هایم را مسدود کرده بود و آنها دیگر نمی توانستند برای قلب خالی ام
خون برسانند.

به ارتوپد مراجعه کردم ، چون نمی توانستم کنار دوستانم راه بروم یا آنها
را در آغوش بگیرم ، بر اثر حسادت ، زمین خورده بودم و چندین شکستگی پیدا کرده
بودم.

همین طور فهمیدم که مشکل نزدیک بینی دارم ، چون نمی توانستم دیدم را
از اشتباهات اطرافیانم فراتر ببرم.

زمانی که از مشکل شنوایی ام شکایت کردم ، معلوم شد مدتی است صدای خدا
را ، آنگاه که در طول روز با من صحبت می کند ، نمی شنوم.

برای تمام این مشکلات ، خدای مهربانم به من مشاوره ی رایگان داد. به شکرانه
اش تصمیم گرفتم به محض ترک کلینیک ، تنها دارو های حقیقی که او در کلمات راستین اش
برایم تجویز کرده ، مصرف کنم :

هر روز صبح یک لیوان قدردانی بنوشم.

قبل از رفتن به محل کار ، یک قاشق ارامش بخورم.

هر ساعت یک کپسول صبر ، یک فنجان اخوت و یک لیوان فروتنی بنوشم.

و زمانی که به بستر می روم ، دو عدد قرص وجدان آسوده مصرف کنم.

تسلیم عنصر نا امیدی و یا هر چیزی که در حال حاضر با آن دست و پنجه
نرم می کنید ، نشوید
!

خدا می داند شما چه احساسی دارید...

او دقیقاً می داند در همین لحظه ، چه اتفاقاتی برایتان در حال رخ
دادن است.

هدف و نقشه ای که خدا برایتان دارد ، "بهترین و بی نقص ترین" است.

او می خواهد شما چیز هایی را بفهمید و درک کنید که همین زندگی اکنون
بودن در جایی که الان هستید ، شما را به
آن خواهد رساند.

امیدوارم خدا نعمت هایش را برایتان سر ریز کند.

رنگین کمانی ، به ازای هر طوفان

لبخندی ، به ازای هر اشک

دوستی فداکار ، به ازای هر مشکل

نغمه ای شیرین ، به ازای هر آه

و اجابتی نزدیک برای هر دعا

 

 


  

87/7/12
3:19 ع

به نام خداوند بخشنده مهربان
اول در مقدمه ی مطلب اینو راجع به دانشگاه ازاد داشته باشید:
سپاس و ستایش دانشگاه ازاد را که ترکش موجب بی مدرکیست و به کلاس اندرش موجب در به دری. هر ترمی که اغاز میشود موجب پرداخت زر است و چون به پایان رسد مایه ی ضرر. پس در هر سالی 2 ترم موجود و بر هر ترمی شهریه ای واجب...
از جیب و جان که در اید                                 کز عهده ی خرجش به در اید

بله همه اینا درسته. درسته که تو ازاد باید کلی پول بسلفیم ولی هر چی هست پول و میدی و از خیلی از جهاتکه تو این دانشگاهه، راحتی داریم. بگذریم...
نامه ای داریم از طرف یکی از دانشجویان فرهیخته پیام نور به اقای پیام نور:
دانشجو : من به وضع این استادای دانشگاه اعتراض دارم!!!
اقای پیام نور:بابا من باورم نمیشه! شما چی میگید همه میان تو این دانشگاه و به من میگن:
1- اگر استاد ریاضی بودم، ثابت میکردم که چگون شعاع نگاهت از مرکز قلبم میگذره
2-
اگر استاد شیمی بودم، از اشک چشمانت محلول محبت میساختم!!
3-
اگر استاد دینی بودم، ثابت میکردم که بعد از خدا باید تو رو پرستید!!!
4-اگر استاد جغرافی بودم،ثابت میکردم که خوش آب و هوا ترین منطقه،اغوش گرم توست!!!

5-اگر...

6- تا بالاخره اگر استاد زبان بودم، با زبون بی زبونی میگفتم: دوست دارم!!!!!
( داشتی اینو ! اخه نیست این مسئولین پیام نور این کلمات قصار و همیشه برامون به کار میبرن...)

ادامه ی سخنان اقای پیام نور: پس این نشون میده که همه استادی و تو این یونی دوست دارن!
دانشجو: ا که این طور! اره منم یه شعر راجع به استادای اینجا و شماها سرودم:
تو را از gel نه از gol افریدند
تو را ز عطر یاس و سنبل افریدند
نمیدونم چرا با این همه حسن
تو را این گونه 
mongol افریدند
 اخه این چه وضع دانشگاهه؟
اقا: یعنی چی اقا جون؟ شما حالت خوبه؟ اخه مشکل از ما نیست که! بالاخره هر کاری و هر مسئولیتی نمیشه بدونه نقص باشه که. مشکل از ما نیست. اتفاقا برعکس هر کار خوب و قشنگی که میبینید از ماست بالاخره یه نقص هایی هم پیش میاد همیشه دیگه....
دانشجو: اره خوب .
به یه خره میگن چرا گوشات درازه؟ میگه: بالاخره هر خوشگلی یه نقصی هم داره دیگه...
اقا: پس قضیه کل کله. و میخوای ما رو سر کار بذاری. پس اینو داشته باش:
 با همه ی وجودم سرم رو روی شونه های مهربونت میذارم و یواشکی دماغم و با لباست پاک میکنم....
دانشجو: ها چی؟ پس حالا اینو داشته باش:
اگه میدونستی که چقد دستای سردم به گرمای دستات نیاز دارن، اینقد دستتو تو دماغت نمیکردی...
اقا: پس قضیه دماغ بازیه:

همیشه یادت باشه که یکی هست که به خاطرت نفس میکشه،اونم دماغته...
دانشجو: اینم تو بدون که تو دنیا فقط یه قلبه که برات میتپه! اونم قلب خودته...
اقا:

در شب سیه تو مثل ستاره ای!
تو مثل اتش پر شراره ای!
تو برام زندگیه دوباره ای

حالا میخوای جو گیر نشو! اینا احساسات یه ترکه نسبت به نون بربریه!!!

دانشجو:

دیشب جمال رویت تشبیه به خاک کردم         خاک تو سرم، تو زشتی ،من اشتباه کردم!

اقا:تا یادم نرفته بگم: هنوز موضوعی که یادم رفته بود به یادم نیمده! (یه معشوق رو سر کار گذاشتن )

( باشه بشش میگم. حتما این کارو بکن جواب میده...)

اقا: پیام نوریعنی انتخابی برتر، دریچه ای به جهانی بهتر. ( از این قسمت به بعد هی اقا نگاه کرد و هی دانشجو گفت به طوری که:)

دانشجو:البته اینم زیرش از قول یه درد کشیده باید بنویسن که:

ای که از کوچه ی معشوقه ی ما میگذری
خاک عالم برسرت کوچه ی ما بن بست است.
( منظور کوچه ی فلاح پور و سپند وایناس..)

بازم داشجو:*برای مسئولین عزیز پیام نور:
ایا فکر میکنید بی عرضه اید؟
ایا فکر میکنیدبه هیچ دردی نمی خورید؟ ایا فکر میکنیدکه هیچ کس شما رو نمیخواد؟
ایا فکر میکنید که بی مصرفید؟
ایا فکر میکنید که زشتید؟
به خدا حق دارید!!!

*
یه نفر میره دکتر : دکتر میگه: چته؟ میگه: تو بگو من چمه؟( حالا قضیه ما و این مسئولین دانشگاهه...)
*
به اندازه ی صداقت پینوکیو و رفاقت تام و جری و ذکاوت پت و مت دوستت دارم ای پیام نور...
تا بالاخره:
اقا: سخن اخرم:
اقای پیام نور خنده تمسخر امیزی کرد و گفت:
نمیدانم تا کدامین طلوع خواهم ماند
نمیدانم در کدامین غروب خواهم رفت
اما دوست دارم تا لحظه بودنم
تو را
....
 تو را سر کار بذارم!!!

این جمله رو دارید واقعا همینه ها یعنی تا این پیام نور هست مارو میخوان فقط سر کار بذارن....( هر ترم یه بامبولی برام در میارن حالا ببینیم ترم بعد چه گندی می خوان بزنن)

دانشجو:* اگر من شیرین بشم تو فرهاد من! لیلی بشم : تو مجنون من.  سام بشم: تو نرگس من. ولی اگر حوا بشم: عمرا تو ادم بشی(ای پیام نور...)

 بازم دانشجو:اگر چه پروانه ی من بسوزد و جان فدا کند بدان که خاکسترم تو را در اسمان ها صدا کند...(سخنی برای اخرت از دانشجویان)

دانشجو: میای با خواهش این و ان،‌درپوشش ارزو های گران، می روی با هزاران گریه برای خود، نه برای دیگران...

بگذریم...

و اما سوالاتی ابهام امیز در این مقوله:
** ابراز احساست یک بازیکن شطرنج : ای خوش ان روز که در صفحه ی شطرنج دلت، شاه عشق بودم و با کیش رخت مات شدم.( اره واقعا اخر ما نفهمیدیم کی ما رو مات کرد و اورد تو این پیام زور.
*  گویند: ضریح نگاه تو معجزه دارد، ای کاش که من زائر چشمان تو بودم.( نه بابا، خدا نکنه. ولی واقعا ما اخر نفهمیدیم که چیه خوب لابد واقعا این ضریح پیام نور یه معجزه ای داره که چپ و راست این قدر دانشجوها برا ثبت نام توش هجوم میبرن؟!؟!؟!)

در اخر چون با شروع سال تحصیلی،که در واقع یک سال جدید برامون اغاز میشه:
پس با ارزوی:
12 ماه شادی، 52 هفته خنده،365 روز سلامتی، 8260 ساعت عشق،525600 دقیقه برکت و
3153000 ثانیه دوستی تا سال تحصیلی بعدی....
موفق باشید

 


  
مشخصات مدیر وبلاگ
 
Brave Heart[0]
 

این یه وبلاگ گروهیه که متعلق بچه های کامپیوتر واحد تهران میباشد.


لوگوی وبلاگ
 

نویسندگان وبلاگ -گروهی
عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
لینک‌های روزانه
 
صفحه‌های دیگر
دسته بندی موضوعی
 
موسیقی


ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ